سرزمين پارسيان
فرهنگ و گذشته آريایی
دلایل آغاز جنگ به طور اساسی میتوان ریشه جنگ جهانی دوم را در جنگ جهانی اولجستجو کرد. با شکست سه محور اصلی یعنی امپراتوری اتریش-مجارستان، امپراتوری عثمانی و امپراتوری آلمان در جنگ جهانی اولسیاستهای سختگیرانهای از سوی دولتهای پیروز جنگ جهانی اول به این کشورها تحمیل شد. بخشهای متعددی از خاک این کشورها به کشورهای همسایه بخشیده شد. از تجزیه امپراتوری اتریش مجارستان کشورهایی نویی متولد شد. پیش زمینه جنگ در آلمان پس از جنگ جهانی اول، متفقینبرای جلوگیری از وقوع جنگ بزرگ دیگری معاهده ورسای را پیشنهاد دادند. سختترین قسمت این معاهده در مورد آلمانبود. متفقین این کشور را به خاطر شروع جنگ مقصر شناختند و در این معاهده در قبال صلح، از آن غرامت جنگی و سرزمین مطالبه کردند. جمهوری وایمار، دولتی که پس از فرار ویلهلم دوم، امپراطور آلمان در این کشور تشکیل شده بود به ناچار برای انعقاد صلح با متفقین این پیمان را امضا کرد. طبق این پیمان، مردم آلمان به خاطر شروع جنگ مقصر شناخته شدند و باید غرامتی حدود صد میلیارد دلار (در آن زمان) میپرداختند. همچنین معاهده اندازهٔ ارتش آلمان را به صد هزار نفر کاهش داد، تمام زیردریاییهاو ناوهای قدرتمند جنگی (بجز شش فروند) آلمان به متفقین تحویل داده شد و آلمان دیگر حق ساخت هواپیما و تانکو دیگر جنگ افزار تهاجمی را نداشت. به جز آن مستعمرات آلمان در آفریقا، چین و حوزهٔ اقیانوس آرام، گرفته شد. ایالات آلزاس و لورن آلمان که زمانی به فرانسهتعلق داشتند به این کشور باز پس داده شدند و اراضی وسیعی از آلمان به لهستان واگذار شد. و از همه مهم تر راینلاند-فالتز، اراضی حاصلخیز غرب رود راین برای ۵۰ سال به متفقین سپرده شد.بسیاری از این نواحی، نواحی حاصلخیز، کانه خیز و صنعتی آلمان بود. یک تاریخدان در این باره میگوید:[چه کسی؟] معاهده ورسای حدود سیزده درصد قلمرو پیش از جنگ آلمان، ده درصد جمعیتش، هفتاد و پنج درصد کانههای آهن آن و بیست و پنج درصد باکیفیتترین معادن ذغال سنگ آن را گرفت. [۱][۲] در آلمان چهار میلیون نفر بیکار بودند و از آن جایی که این کشور مستعمره نداشت، نمیتوانست محصولاتش را به فروش برساند. هیتلر سال ۱۹۲۵ در کتابی به نام نبرد من(Mein Kampf) اعلام کرد که باید در فکر «فضایی برای حفظ موجودیت نژادژرمن» بود و باید برای این مهم «به شرق نگریست». او سپس برای به دست آوردن بازارهای جدید برای محصولات آلمانی مسئلهٔ نابودی «یهودیت – بلشویسم» را مطرح نمود. این کار باعث شد که شرکتها و کارخانههای بزرگ آلمانی از قبیل زیمنس، بایر، کروپ یا بُش که از نظرات هیتلرپشتیبانی کردند، صندوقهای نازیسم را پر از پول و امکانات کردند. و همچنین کارفرمای فولادسازی تیسن ۱۰۰ هزار مارک طلا به نازیها داد و هیتلر سال ۱۹۳۳ به قدرت رسید. رشد صنعت نظامی شوروی و آلمان آلمان و شوروی طی توافقنامهای که به توافقنامهٔ مونیخ نام گذاری شد فاز جدیدی از همکاریهای خود را آغاز کردند. هر دو کشور در راستای تقویت نیروی نظامی خود گام بر میداشتند و شوروی به شدت به صنایع نظامی آلمان نیاز داشت. ارسال تکنولوژی ساخت بمبهای شیمیایی، ساخت بمب افکن، ساخت تانکهای پیشرفته همگی تکنولوژیهای ارسالی آلمان نازی بر اساس توافقنامه مونیخ بود. در این مرحله روابط دو کشور بسیار بهتر از قبل پیگیری میشد، آلمان مراکز ساخت تانک و سلاح در خاک شوروی ایجاد کرد و نیروهای شوروی برای آموزش نظامی به آموزشگاههای نظامی آلمان میآمدند. پس از مدتی هیتلر این همکاریهای نظامی را آشکار ساخت و دستور ساخت سریع کشتیهای پیشرفته نظامی را صادر کرد و در تاریخ ۱۶ مارس۱۹۳۵دستوری مبنی بر تقویت نیروهای سرویس جاسوسی آلمان به نیم میلیون نفر را صادر کرد که با اعتراضات فرانسه و انگلستان همراه بود. هزینه ساخت سلاح در آلمان نازی به شدت رو به رشد بود تا سال ۱۹۳۹ ۲۰ در صد از تمام کارگران صنعتی آلمان در صنایع نظامی به کار گرفته میشدند و این در حالی بود که در انگلستان تنها ۱۳ درصد از کارگران در این صنایع به کار گرفته میشدند همچنین هزینههای ساخت تسلیحات آلمان از مقدار ۲ درصد از تولید ناخالص ملی به بیش از ۲۳ درصد افزایش یافت.
از سوی دیگر در آلمان رشد ملیگرایی افراطی به دلیل سیاستهایی که متفقین به وسیله معاهده ورسای به آلمان تحمیل کردند زمینه رشد نازیسم را فراهم آورد. بر اساس معاهده ورسای آلمان ۱۳ درصد از خاک خود را از دست داده بود و هیچ مستعمرهای نداشت. همچنین غرامت سنگینی به آلمان تحمیل شده بود و دولت تازه تاسیس جمهوری وایمارمیبایست این غرامت را از درآمدهای ملی به متفقین پرداخت نماید. در سوی دیگر جنگ داخلی در روسیهباعث به تشکیل شوروی شده بود.
جمهوری تازه تاسیس وایمار در آلمان به دلیل نزاع بین مخالفان و موافقان هیچگاه موفقیت چشمگیری بدست نیاورد. در ایتالیابنیتو موسولینی بک حکومت فاشیستی را به وجود آورده بود. موسولینی یک سیاست خارجی تهاجمی را در پیش گرفت و در چند مرحله به الجزایر و چند کشور دیگر آفریقایی حمله کرد. در آلمان حزب نازی به رهبری آدولف هیتلرتوانست در یک رایگیری عمومی به پیروزی در انتخابات رایشستاگ دست یابد و توسط پاول فون هیندنبورگ رئیس جمهور وقت آلمان به عنوان صدراعظم انتخاب شد. هیتلر پس از ماجرای آتش سوزی رایشستاگ تمامی احزاب آلمان را لغو و یک حکومت تک حزبی را ایجاد کرد.
در چینحزب کمونیستتوانست حکومت را به دست بگیرد. در دهه ۱۹۲۰ چین دچار یک رشته جنگ داخلی شد. دولت ژاپنتمایل بسیاری به ضمیمه کردن بخش شرقی چین به خاک خود را داشت. این تهاجم باعث شد منطقه منچوریدر شمال شرقی چین به اشغال ژاپن درآید. در اروپا دولت انگلستاندر ژوئن ۱۹۳۵ توافقنامهای با آلمان امضا کرد که باعث کم شدن محدودیتهای دریایی آلمان میشد. در اکتبر همان سال ایتالیا به اتیوپیحمله کرد و آلمان تنها کشوری بود که از حمله پشتیبانی کرد ایتالیا نیز در پاسخ به حمایت آلمان موافقت خود نسبت به الحاق اتریش به آلمان را اعلام کرد.
هیتلر به تدریج سعی در کنار گذاشتند معاهده ورسای داشت و در ادامه این سیاست منطقه راینلندرا به آلمان ضمیمه کرد و با واکنش مهمی از سوی کشورهای متفق مواجه نشد. وقتی که جنگ داخلی اسپانیا در جولای ۱۹۳۶ آغاز شد هیتلر و موسولینی حمایت قاطع خود را از ملیگرایان اسپانیایی اعلام کردند. از طرف دیگر شوروی از کمونیستهای اسپانیا حمایت کرد و دو طرف به آزمایش سلاحهای جدید خود در نبرد اسپانیا روی آوردند. در اکتبر ۱۹۳۶ دولتهای ایتالیا و آلمان نازی معاهدهای به نام رم-برلین امضاء کردند. بعدها ژاپن نیز به این پیمان پیوست.
استالیننیز صنایع خود را در جهت ساخت تسلیحات به حرکت در آورد وی پیش بینی کرده بود که احتمالاً جنگی عظیم بین انگلستان و آمریکاآغاز خواهد شد و احتمالآً دامنه این جنگ به کشورش نیز خواهد رسید بنابراین آلمان نازی بهترین گزینه برای وارد کردن تکنولوژی بود. اگر چه در دهه ۱۹۳۰تورم بسیار سنگینی اقتصاد شوروی را فرا گرفته بود اما استالین بیشترین بودجه را به ساخت تسلیحات اختصاص داده بود.استالیندر مقایسه تسلیحات خود با تسلیحات آلمانی و ایتالیایی در جریان جنگ داخلی اسپانیا به این نتیجه رسید که نیروی هوایی و نیروی دریایی شوروی نسبت به همتایان خود بسیار ضعیف است بنابراین تا سال ۱۹۳۷ ۱۷ درصد از تولید ناخالص ملی را به ساخت و تجهیز صنایع نظامی اختصاص داد. همچنین پرسنل نظامی خود را از ۵۶۲٫۰۰۰ نفر در سال